خاطرات
اين گونه بود بر تو سلام و درودشان محراب ابروان تو را برگزيده اند
نظرات شما عزیزان:
ديدي چه کرد با تو نگاه حسودشان
از کينهي علي همه آتش گرفته اند
اما به چشم هاي تو ميرفت دودشان
شمشيرهاي تشنه براي سجودشان
طوفان خون به پا شده در بين قتلگاه
دور و بر تنت ز قيام و قعودشان
فُزتُ وَ ربِّ کرب و بلا را بخوان علي !
فرق تو را نشانه گرفته عمودشان
ديدم چگونه پهلويت از دست رفته بود
در حمله هاي وحشي و سرخ و کبودشان
اين پلک هاي زخمي خود را تکان بده
لب باز کن بر اين پدر پير جان بده
خواهید که سربلندو جاوید شوید/ تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید
پاسخ:
اسلام علیک یا اباعبداالله...
Power By:
LoxBlog.Com |